مشکلات بنگاه های اقتصادی

بنگاه های کوچک و متوسط به دلیل ضعف ها و ناتوانی‌هایی چون کمبود منابع مالی و موانع موجود در به دست آوردن تسهیلات بانکی و بالا بودن نرخ بهره تسهیلات تولیدی با مشکلات عدیده ای روبرو هستند که عبارتست از:

  • کمبود سرمایه:

این بنگاه‌ها حتی در کشورهایی که دارای موسسات مالی پیشرفته می باشند به زحمت می‌توانند اطمینان موسسات قرض دهنده را فراهم نموده و به علت خطر عدم توانایی در بازپرداخت تسهیلات مجبورند که بهره‌های بالاتری را بپردازند.

  • ناتوانی در ارائه ابزارهای جدید مالی:

ابزارهای جدید مالی نظیر هجینگها (معاملات آتی و اوراق مشتقه) می‌توانند جهت انجام معاملات و پوشش ریسک نوسانات قیمت کمک شایانی را به بنگاه‌های اقتصادی کوچک بنمایند، که بنا بدلایلی از جمله ابهامات برخی از این خدمات با بانکداری اسلامی تاکنون در کشور پیاده نشده است.

  • مشکل تهیه مواد اولیه:

بنگاه های اقتصادی کوچک به علت مشکلاتی که از لحاظ مالی دارند، قادر نیستند که در بازار با خرید کلی از تخفیفات ممکن استفاده کرده و از مزایای افزایش قیمت موجودی انبار در آینده بهره‌مند گردند.

  • مشکل فروش محصولات:

این بنگاه ها به علت کمبود سرمایه با مشکلات زیادی در زمینه تبلیغات، بسته‌بندی، دادن نمونه و برگزاری نمایشگاه جهت معرفی محصولات تولیدی خود مواجه می باشند.

از این رو برطرف شدن این موانع که هم به خود بنگاه ها و هم به دولت بر می‌گردد تا حد زیادی می تواند فرصت های کارآفرینی فراوانی را در صنایع کوچک و متوسط فراهم نموده و توسعه متوازن و پایدار بخش تولید و صنعت کشور را به همراه داشته باشد. در این راستا حمایت مالی از بنگاه های کوچک و متوسط، توسط بانک‌ها و موسسات مالی و اعتباری که یکی از نهادهای موثر در توسعه بنگاه های کوچک و متوسط بوده می‌توانند خدمات متعددی در راستای ایجاد و توسعه این بنگاه ها ارائه نمایند.

به طور خلاصه عمده موانع توسعه بنگاه های کوچک و متوسط در ایران را می‌توان به چهار دسته زیر تقسیم بندی نمود:
  • موانع بازار:

مانند وجود خریدهای انحصاری، نوسانات در عرضه و تقاضا، خرید مواد اولیه در مقیاس های کم که به افزایش قیمت ها منجر می شود و غیره.

  • موانع مالی:

مانند مشکلات مربوط به ارائه ضمانت نامه های بانکی، تاخیر در دریافت درآمد حاصل از فروش، افزایش فشار نقدینگی بر بنگاه‌های کوچک و متوسط و غیره.

  • عدم دسترسی به انواع گوناگون اطلاعات:

از جمله اطلاعات بازاریابی در خصوص بازارهای داخلی و خارجی، اطلاعات در مورد وضعیت مالی و فناوری صنایع کوچک و متوسط برای کمک به سرمایه‌گذاران در انتخاب کسب‌و‌کارهای مناسب برای سرمایه‌گذاری، اطلاعات فنی و عملیاتی، اطلاعات در مورد منابع تامین مواد اولیه تولید و خریداران و غیره.

  • سیاست های دولت:

مانند ناتوانی در ایجاد محیط توانمندساز برای بنگاه‌های کوچک و متوسط، موانع اداری برای اخذ عوارض و فقدان نهادهای حل دعاوی احتمالی و غیره.

صاحبان شرکت‌های کوچک و متوسط در شناخت و تعیین کمک های موردنیاز خود نیز مشکل دارند و به نظر می‌رسد این مشکل به دلیل پیچیدگی چالش‌های سازمانی پیش‌روی آنها می‌باشد.
  • به‌علاوه ضعف‌ها و ناتوانی‎‌هایی چون:
  • کمبود مالی
  •  مشکلات موجود در بدست آوردن تسهیلات بانکی
  • کم بودن نیروی متخصص در صنایع
  •  ناکافی بودن دانش و مهارت نیروی موجود،
  • ماشین آلات کهنه و قدیمی
  • بالا بودن نرخ بهره تسهیلات
  • مبهم بودن برخی از قوانین
  •  مقررات بازرگانی و تجاری
  • افزایش واسطه‌های تولیدی
  • قاچاق گسترده کالا به کشور
  • تعداد زیاد رقبای فعلی خارجی در بازار
  • استقبال مصرف کنندگان از محصولات خارجی
  • سنتی بودن فعالیت‌ها در حوزه صنعت
  • و کمبود دانش اقتصادی، مالی و مدیریتی به ویژه در زمان تاسیس، به عنوان مانعی برای فعالیت بهینه بنگاه‌های کوچک و متوسط صنعتی به شمار می‌آیند.  برطرف شدن این موانع (که هم به خود شرکت‌ها و هم به دولت برمی‌گردد) تا حد زیادی می‌تواند فرصت‌های کارآفرینی فراوانی را در صنایع کوچک و متوسط فراهم نموده و توسعه متوازن و پایدار بخش تولید و صنعت کشور را به همراه داشته باشد.
با وجود آنکه بنگاه های کوچک و متوسط می‌توانند بخشی از وجوه مورد نیاز خود را به شکل وام‌هایی از موسسات مالی به ویژه بانک های تجاری دریافت نمایند که این وجوه می‌تواند از بازارهای داخلی و بین المللی فراهم شود.

اما با توجه به وثایقی که بانک ها برای ارائه تسهیلات به این بنگاه ها دریافت می‌کنند، معمولا آنها نمی توانند به این منابع دسترسی آسان و ارزان داشته باشند. زیرا بانک ها اغلب ترجیح می دهند با صنایع بزرگ که تولیدات آنها تضمین شده است، وارد معامله و وام دهی شوند و تولیدکنندگان کوچک که معمولا آینده قابل تضمینی نداشته و احتمال ورشکستگی بالایی دارند، چندان از طرف بانک های تجاری مورد حمایت قرار نمی گیرند.همچنین میزان وام پرداختی به آنها بسیار پایین است و این واحدهای کوچک صنعتی تنها بعد از مستحکم کردن موقعیت خود در صحنه تولید و جلب اعتماد مشتریان است که بانک ها و موسسات مالی حاضر به مشارکت مالی با این واحدهای کوچک تولیدی می شوند.

در راه رسیدن به این مرحله از استحکام و اعتمادسازی، واحدهای تولیدی کوچک بسیاری از پا در می‌آیند و از گردونه کسب‌و‌کار حذف می‌شوند. بنابراین این واحدهای کوچک تولید همواره برای تامین سرمایه و منابع مالی لازم برای خرید مواد اولیه، خرید ماشین آلات جدید و گسترش خط تولید با مشکل مواجه هستند و نیاز به مراجعی دارند که با این منابع را برای آنها فراهم کنند یا نزد بانک ها ضمانت واحدهای تولیدی کوچک را کنند تا آنها بتوانند از منابع مالی بانک ها و سایر موسسات مالی استفاده کنند.

با توجه به مشکلات این بنگاه ها در تامین مالی و عدم تمایل بانک ها به پرداخت اعتبار به این بنگاه ها به دلیل بالا بودن ریسک اعطای وام به آنها از این رو می‌توان راهکارهایی را در جهت اعتبار سنجی بانک ها به منظور کاهش ریسک اعتباری این بنگاه ها معرفی نمود تا بر این اساس تمایل بانک ها در راستای تامین منابع مالی بنگاه های کوچک و متوسط افزایش یابد که در ذیل به روش های اعتبارسنجی مناسب این بنگاه ها اشاره شده است:

اعتبارسنجی بانک ها در راستای اعطای وام به بنگاه های کوچک و متوسط

ارزیابی و سنجش توان بازپرداخت مشتریان اعتباری به صورت انفرادی و محاسبه احتمال عدم بازپرداخت اعتبارات دریافتی آنها را “اعتبارسنجی” گویند. اعتبارسنجی، نظامی است که به وسیله آن بانک ها و موسسات اعتباری با استفاده از اطلاعات حال و گذشته متقاضی، احتمال عدم بازپرداخت وام توسط وی را ارزیابی نموده و به او امتیاز خاص خود را می‌دهند.

این روش ابزاری عینی برای مدیریت ریسک اعتباری بانک ها بوده و مشتریان اعتباری را بی طرفانه و بر اساس آمار و اطلاعات کیفی و کمی طبقه بندی می‌نمایند. مدل‌های اعتبارسنجی را می‌توان به دو گروه عمده تقسیم نمود:

  • مدل های اعتبارسنجی پارامتری مانند:
  • مدل احتمال خطی
  • مدل های پروبیت و لوجیت
  • مدل های مبتنی بر تحلیل ممیزی
  • مدل های اعتبارسنجی غیر پارامتری مانند:
  • برنامه ریزی ریاضی
  • درختواره های طبقه بندی (الگوریتم های تقسیم بندی بازگشتی)
  • مدل های نزدیک ترین همسایگان
  • فرآیند سلسله مراتب تحلیلی
  • سیستم های خبره
  • شبکه های عصبی مصنوعی

ارزیابی و سنجش ریسک اعتباری سبد وام های بانک با در نظر گرفتن اثرات متنوع سازی و ارتباط میان موقعیت‌های مختلف موجود در سبد وام و اداره سبد اعتبارات بر این اساس “مدیریت سبد اعتباری” نام دارد. برخی از معروف ترین مدل‌های سنجش ریسک سبد اعتبارات عبارتست از:

  • Credit Risk+
  • Credit Protfolio View
  • Credit Metrics
  • KMV

بانک های موفق در سطح جهان، سیستم‌های اعتبارسنجی و مدیریت سبد اعتباری متناسب خود را توسعه می‌دهند. چنین سیستم‌هایی مدیران بانک را در جهت اتخاذ هرچه بهتر تصمیمات اعتباری یاری می‌دهد، تصمیماتی که بر پایه ارزیابی‌های کیفی و کمی وام‌های انفرادی و سبد اعتباری بانک قرار دارد.

در کشور ایران، بنگاه های کوچک و متوسط با معضلات و عقب ماندگی هایی روبرو هستند که در ادامه به برخی از آنها اشاره شده است:

  • فقدان مقیاس های لازم از جنبه های مختلف سرمایه، تولید و بازار
  • فقدان محیط های مناسب رشد کسب و کار از جنبه های مختلف حقوقی، قانونی و غیره
  • فقدان زیر ساخت های نرم افزاری و تشکیلاتی
  • تولید با فناوری های کهنه و عدم دسترسی به تکنولوژی های نوین
  • فقدان ارتباط منسجم با شبکه های بانکی و مالی کشور
  • عدم وجود شبکه های همکاری میان بنگاهی

به طور خلاصه عمده موانع توسعه بنگاه های کوچک و متوسط در ایران را می توان به چهار دسته زیر تقسیم بندی نمود:

  • موانع بازار:

وجود خریدهای انحصاری، نوسانات عرضه و تقاضا، خرید مواد اولیه در مقیاس های کم که به افزایش قیمت ها منجر می شود و غیره.

  • موانع مالی:

مشکلات مربوط به ارائه ضمانت نامه های بانکی، تاخیر در دریافت درآمد حاصل از فروش، افزایش فشار نقدینگی بر بنگاه های کوچک و متوسط و غیره.

  • موانع اطلاعاتی:

اطلاعات بازاریابی در خصوص بازارهای داخلی و خارجی، اطلاعات در مورد وضعیت مالی و فناوری صنایع کوچک و متسو برای کمک به سرمایه‌گذاران در انتخاب کسب و‌کارهای مناسب برای سرمایه‌گذاری، اطلاعات فنی و عملیاتی، اطلاعات در مورد منابع تامین مواد اولیه تولید و خریداران و غیره.

  • سیاست های دولت:

ناتوانی در ایجاد محیط توانمندساز برای بنگاه های کوچک و متوسط، موانع اداری برای اخذ عوارض و فقدان نهادهای حل دعاوی احتمالی و غیره.

صاحبان شرکت های کوچک و متوسط در شناخت و تعیین کمک های مورد نیاز خود نیز مشکل دارند و به نظر می‌رسد این مشکل به دلیل پیچیدگی چالش های سازمانی پیش روی آنها می باشد.

به علاوه ضعف ها و ناتوانی هایی چون کمبود منابع مالی و مشکلات موجود در به دست آوردن تسهیلات بانکی، کم بودن نیروی متخصص در صنایع و ناکافی بودن دانش و مهارت نیروی موجود، ماشین آلات کهنه و قدیمی، بالا بودن نرخ بهره تسهیلات، مبهم بودن برخی از قوانین و مقررات بازرگانی و تجاری، افزایش واسطه های تولیدی، قاچاق گسترده کالا به کشور، تعداد زیاد رقبای فعلی خارجی در بازار، استقبال مصرف کنندگان از محصولات خارجی، سنتی بودن فعالیت ها در حوزه صنعت و کمبود دانش اقتصادی، مالی و مدیریتی به ویژه در زمان تاسیس، به عنوان مانعی برای فعالیت بهینه بنگاه های کوچک و متوسط صنعتی به شمار می آیند.

برطرف شدن این موانع (که هم به خود شرکت ها و هم به دولت بر می‌گردد) تا حد زیادی می‌تواند فرصت های کارآفرینی فراوانی را در صنایع کوچک و متوسط فراهم نموده و توسعه متوازن و پایدار بخش تولید و صنعت کشور را به همراه داشته باشد.

پیمایش به بالا