رویکرد های آینده نگاری کسب و کارهای کوچک و متوسط

دو نوع رویکرد آینده نگاری برای کسب‌و‌کارهای کوچک و متوسط می توان متصور شد که در ادامه به مقایسه این دو رویکرد پرداخته شده است:

  • رویکرد رسمی: فرآیند آینده نگاری با بهره‌گیری از بنگاه‌های واسطه
  • جمع آوری سیگنال های ضعیف از طریق بنگاه های واسطه
  • گزارش تولید از طریق بنگاه های واسطه
  • کارگاه های آموزشی
  • جذب شرکت کنندگان از کسب و کار چالش برانگیز
  • حداقل شواهد از نتایج
  • رویکرد غیر رسمی: فعالیت‌های آینده نگاری تعبیه شده مداوم در فعالیت های روزمره شرکت
  • فعالیت های تثبیت شده در عملیات عادی کسب‌و‌کار
  • مباحث غیر رسمی از آینده نگاری
  • آینده نگاری به عنوان مسئولیت هر فرد
  • کسب‌و‌کارها، فعالیت های آینده نگاری خود را به عنوان بخشی از استراتژی آینده نگاری سهیم شوند.
مفاهیم آینده‌نگاری در کسب‌و‌کارهای کوچک و متوسط شامل موارد زیر می‌شود:
  • تعیین اهداف اصلی از رویکرد آینده نگاری با استفاده از استراتژی‌های بلندمدت نوآوری، تفسیر اطلاعات حاصل از منابع مختلف
  • رویکرد عدم اطمینان محیطی و تمرکز بر عوامل کلیدی تغییر و توجه به استراتژی اطلاعات
  • پژوهش‌های آینده نگاری باید بر پویایی کسب‌و‌کار متمرکز شود.
  • پروژه های آینده نگاری باید بیشتر به روابط درون کسب و کاری و تبادل استراتژی های اقدام، ارتباط و تعامل متمرکز شود.
  • تعامل با گروه گسترده ای از کارشناسان
  • روند مشارکتی
  • مسئولیت در بین تمام اعضای شبکه
  • ملحق شدن به رویکردهای بالا به پایین و پایین به بالا
  • فرآیند آینده نگاری به عنوان یک روش بهبود مشتمر
  • پذیرش ساخت و ایجاد استراتژی های کمتر رسمی
  • سناریوهای جایگزین بر اساس عوامل کلیدی
  • استفاده از روش های خلاقانه.

هدف از آینده نگاری در شرکت‌ها ایجاد فرهنگ تفکر رو به جلو می‌باشد که در نتیجه ارتقای فرهنگ مدیریتی و نگرش مدیریت به آینده به وجود می‌آید. کمبود زمان، پول، منابع و ترکیب پرسنل عمده مشکلات کسب‌و‌کار کوچک در به کارگیری فرهنگ آینده نگاری و تفکر رو به جلو می باشد. کسب و‌کارهای کوچک و متوسط، موتور صنعت هستند اما در مقایسه با کسب و کار بزرگ، کمبود منابع و پرسنل دارند. فرهنگ نوآوری در کسب و‌کارهای کوچک و متوسط هنوز شکل نگرفته است. آنها به نوآوری و انتقال دانش نیاز دارند.

کسب‌و‌کارهای کوچک و متوسط با مشکلات و محدودیت های ذاتی روبرو هستند:
  • عدم دسترسی به اطلاعات بازار
  • مشکلات دسترسی به فناوری
  • کیفیت پایین نیروی انسانی
  • کمبود دسترسی به سرمایه

استانداردهای حسابداری متفاوت برای بنگاه های کوچک و متوسط

چنانچه رویکرد مورداستفاده برای ایجاد چارچوب نظری حسابداری مبتنی بر رفع نیاز استفاده‌کنندگان باشد، باید مهم‌ترین گروه‌های استفاده‌کننده صورت‌های مالی، نیازهای اطلاعاتی آنان و چگونگی رفع این نیازها توسط سیستم اطلاعاتی حسابداری تعیین شود. از نگاه چارچوب‌های مشهور جهان، مهمترین استفاده‌کنندگان صورت‌های مالی، سرمایه‌گذاران و اعتباردهندگان هستند. مهمترین نیاز اطلاعاتی آنها که می‌تواند توسط صورت‌های مالی رفع شود، تعیین مبلغ، زمان‌بندی و میزان عدم اطمینان جریان‌های نقدی آینده است که در قالب سود تقسیمی یا بهره با نرخ فروش و ارزش سررسید به وقوع خواهد پیوست. بنابراین سرمایه‌گذاران و اعتباردهندگان در بازارهای مالی کشورهای توسعه‌یافته درصدر استفاده‌کنندگان صورت‌های مالی قرار دارند. در حالی که بخش عمده‌ای از بنگاه‌های اقتصادی این کشورها در بازارهای مالی حضور ندارند.

حال اگر قرار باشد چارچوب نظری حسابداری کشورهای در حال توسعه نیز مبتنی بر استفاده‌کنندگان باشد، باید مهمترین گروه‌های استفاده‌کنندگان صورت‌های مالی این کشورها را تعیین کرد. از آنجایی که در این کشورها بازارهای سرمایه در حال رشد هستند و کماکان سهم بنگاه‌های کوچک و متوسط در اقتصاد بسیار پررنگ‌تر است. تفاوت قابل ملاحظه‌ای در گروه‌های استفاده‌کننده از صورت‌های مالی این بنگاه‌ها و بنگاه‌های بزرگ دیده می‌شود. مهمترین استفاده‌کنندگان اطلاعات مالی بنگاه‌های کوچک و متوسط می‌توانند شامل گروه‌هایی چون مدیران، مالکان، اعتباردهندگان و یا دولت باشند. روش‌های عملیاتی، سرمایه‌گذاری و تامین مالی متفاوت این شرکت‌ ها سبب می‌شود که گروه‌های استفاده‌کننده و نیازهای اطلاعاتی آنها کاملا متفاوت با بنگاه‌های بزرگ باشند. به عنوان مثال بنگاه‌های کوچک و متوسط تامین مالی از طریق نظام بانکی را مطلوب‌ترمی‌دانند. استفاده‌کنندگان صورت‌های مالی آنها بیشتر بر تعیین جریان‌های نقدی کوتاه‌مدت متمرکز هستند.

فواید وجود کسب و کارهای کوچک در جامعه
  • تاسیس و توسعه کسب‌و‌کارهای کوچک به منابع اندکی نیاز دارد: یکی از مشکلات کشورهای در حال توسعه، محدودیت منابع سرمایه‌گذاری است. کسب‌و‌کارهای کوچک با منابع محدود، قادر به شکل‌گیری و گسترش می‌باشند.
  • کسب و‌کارهای کوچک از درجه اشتغال‌زایی بالایی برخوردار است: به دلیل کاربری بودن فعالیت‌های تولیدی و استفاده از روش‌های سنتی در این کسب و‌کارها، انتظار آن است که با توسعه آنها بتوان با استفاده از منابع محدود، تعداد قابل توجهی از مشاغل را ایجاد نمود. بالا بودن درجه اشتغال‌زایی کسب و‌کارهای کوچک به این معنی نیست که یک واحد از این دسته از کسب و‌کارها قادر به استخدام و پذیرش تعداد زیادی از نیروی کار باشد؛ بلکه با توسعه و گسترش تعداد کسب و‌کارها می‌توان مشاغل بیشتری ایجاد نمود.
  • مکان‌یابی کسب‌و‌کارهای کوچک به سهولت و به نفع سیاست‌های منطقه‌ای دولت قابل انجام است: کسب‌و‌کارهای کوچک عمدتا در شهرهای کوچک و خارج از مراکز عمده اقتصادی فعال می‌باشند که این امر علاوه بر تعدیل عدم توازن منطقه‌ای، انگیزه‌های مهاجرت به شهرهای بزرگ را تقلیل می‌دهد.
  • توسعه کسب‌و‌کارهای کوچک، فاصله طبقاتی را در جامعه کاهش داده و نحوه توزیع درآمد را به نفع افراد کم درآمد بهبود می‌بخشد.
  • مدیریت و کنترل کسب‌و‌کارهای کوچک، هزینه کمتری در‌بر‌دارد: عملیات در کسب‌و‌کارهای کوچک در اندازه‌ی محدود انجام می‌گیرد که در نتیجه، هزینه کنترل و مدیریت آنها در مقایسه با کسب‌و‌کارهای بزرگ ناچیز و اندک می‌باشد.
  • کسب‌و‌کارهای کوچک اغلب متکی بر منابع داخلی هستند: در شرایطی که به لحاظ اقتصادی، امکان استفاده از منابع خارجی وجود نداشته باشد، اتکا به منابع داخلی امتیاز بزرگی به شمار می‌رود. کسب‌و‌کارهای کوچک به دلیل ماهیت فعالیت‌های خود به گونه‌ای عمل می‌کنند که عمدتا به سرمایه‌ی مجریان یا به اعتبارات دریافتی اندک از بانک‌ها، با استفاده از کالاهای واسطه‌ای و سرمایه‌ای داخلی به فعالیت خود ادامه دهند. این امتیازی است که صنایع بزرگ به ندرت می‌توانند از آن بهره‌مند گردند.
  • کسب‌و‌کارهای کوچک از انعطاف‌پذیری بالایی برخوردارند: این کسب‌و‌کارها قادرند تا خود را با شرایط مختلف مطابقت داده و ساز‌و‌کارهای لازم را جهت ادامه‌ی فعالیت خود فراهم نمایند. این ویژگی موجب می‌گردد تا سیاست‌گذاران در اقدام به توسعه‌ی این کسب‌و‌کارها در مناطق مختلف کشور، برنامه دلخواه خود را طراحی و اجرا نمایند.
امنیت شغلی برای کسب‌و‌کارهای کوچک

خطرهایی که در یک کسب و‌کار کوچک می‌تواند وجود داشته باشد به اشکال مختلف، یک کارآفرین را تهدید می‌کند. این خطرها می‌تواند مربوط به مسائل مالی، کاری، خانوادگی، اجتماعی یا حتی مسائل روانی فرد باشد.

این خطرات شکل‌های مختلفی دارند، ولی به هر صورت که باشند، نمی‌توان آنها را از پیکره فرآیند کارآفرینی مجزا دانست. باید گفت که کارآفرینان کسب‌و‌کارهای کوچک افرادی هستند که با احتیاط پذیرای خطر هستند و آنگونه نیست که چشم و گوش بسته و مانند داستان‌های اساطیری از تمامی خطرها استقبال کنند

پیمایش به بالا