بر اساس مطالب مطرح شده در مقاله استارت آپ، عملاً راه اندازی استارتآپ ممکن میشود و میتوان ادعا کرد که به فروش محصول یا ارائه خدمات منتج خواهد شد. در گام اول، به داشتن یک ایده به صورت جدید یا اقتباس گرفته از یک شرکت دیگر اشاره شد، اما در این ایده مشخص نشد که دقیقاً قرار است که کار به چه صورتی انجام شود و نوع استارتآپ به چه صورت است. در ادامه انواع کلی استارتآپ ها که به شش دسته کلی تقسیم شدهاند بیان می گردد، البته ممکن است هر کدام از آنها زیر لایههای دیگری نیز داشته باشند:
1- استارتآپ های فعال در زمینه سبک زندگی
مفهوم استارتآپ سبک زندگی شامل پروژهها و کارهایی میشوند که با سبک زندگی افراد مختلف در ارتباط هستند. در واقع هدف از راه اندازی این نوع از استارتآپ ها، کمک به بهبود زندگی افراد جامعه با استفاده از روشهای مختلف است. مثلاً ممکن است یک گروه از آنها به سراغ آموزش روشهای آشپزی بروند و گروهی دیگر در زمینه حفظ سلامت خانوادهها فعالیت کنند. حال ممکن است کار این گروه به صورت مجازی و در قالب تیمهای اینترنتی انجام گیرد یا در فضای واقعی و به صورت یک شرکت واقعی پروژه خود را راه اندازی کنند.
2- استارتآپهای کوچک (مشاغل خانوادگی)
این گروه بیشتر به صورت مشاغل کوچک تشکیل میشوند و معمولاً خانوادگی اداره میشوند. تصور کنید یک خانواده تصمیم میگیرد یک شرکت خدماتی تأسیس کند و از طریق خدمت رسانی به افراد جامعه، کسب درآمد نماید. حتی ممکن است چند نفر از دوستان یا آشنایان در زمینه تولید یک محصول خاص، مانند تولید کفش با یکدیگر توافق کنند و سرمایه راه اندازی آن را نیز به صورت شراکتی تأمین نمایند. نکته حائز اهمیت در این مورد این است که معمولا این مدل از مشاغل سود زیادی به دست نخواهند آورد، اما از ثبات کاری خوبی برخوردار خواهند بود.
3- استارتآپهای های مقیاس پذیر
استارتآپهایی در این دسته قرار میگیرند که علاوه بر اینکه به سوددهی بالا فکر میکنند، رویای جهانی شدن را نیز در سر دارند. آنها مدام در فکر بزرگ کردن کسبوکار خود هستند و مدام در جستجوی جذب سرمایه برای گسترده نمودن فعالیت هستند. از مهمترین این نوع استارتآپ ها می توان به فیسبوک و اوبر اشاره کرد. این گونه شرکتها یا موفق میشوند و به رویای جهانی شدن خود میرسند و یا به طور کلی شکست میخورند.
4- استارتآپهای کوچک وابسته به شرکتهای بزرگ
این استارتآپها به نمایندگی از شرکتهای بزرگ وظیفه دارند در جهت بهبود عملکرد آنها عمل نمایند. معیارهای مختلفی برای این گروه از استارتآپها وجود دارد ولی عموما آنها تلاش میکنند کارشان بیشتر جنبه مطالعاتی داشته باشد و اقدامات اولیه برای شرکتهای بزرگتر را انجام دهند. مثلاً یک شرکت بزرگ تصمیم میگیرد که یک محصول x را در بین محصولات خود قرار دهد. پس این گروه موظف میشوند وضعیت بازار و مشتریان را نسبت به این محصول یا خدمات بررسی نموده و در صورت موفقیت در این حوزه، شرایط را برای حضور شرکت بزرگتر فراهم نماید. دستهای دیگر از اینگونه استارتآپها نیز وجود دارند که به فروش و بازاریابی محصول شرکتهای بزرگ میپردازند.
5- استارتآپهای فعال در زمینه شبکههای اجتماعی
با رشد رسانههای اجتماعی و دسترسی بیشتر افراد جامعه به این ابزارها، حوزه کارآفرینی در این بخش نیز توانسته است نقش خود را به خوبی ایفا کند. برخی از افراد ایده پرداز، ترجیح میدهند به صورت گروهی وارد این حوزه شوند و با طراحی یک نرم افزار یا اپلیکیشن، به راحتی شرایط کسب درآمد اینترنتی را فراهم نمایند، برخی نیز به صورت فردی و مستقل از سایر افراد اقدام می کنند. نمونههای متعددی از این تیمها در سطح ایران و جهان وجود دارد که با یک جستجوی ساده در اینترنت میتوان نمونههای موفق آنها را پیدا نمود.
چه عواملی در موفقیت مفهوم استارتآپ نقش دارند؟
مفهوم استارتآپ نکات زیادی را خاطرنشان میکند و نشان میدهد که یک جوانه تازه به مراقبتهای زیادی برای رشد نیاز دارد. مهمترین مرحله در رشد یک درخت یا یک گیاه، مراحل اولیه رشد آن است که اگر از این مرحله به سلامت عبور کند، توانایی و تحمل آن در برابر شرایط مختلف افزایش مییابد. در مورد استارتآپها نیز با موارد مشابهی مواجه هستیم که هر کدام از آنها میتوانند روند موفقیت این نهال جوان را تحت تأثیر قرار دهند:
- بنیانگذاران
رهبر یک تیم میتواند در موقعیتهای مختلف به تیم کمک کند و شرایط را برای موفقیت آنها فراهم نماید. یک رهبر یا سرپرست، تصمیمات مهمی را اتخاذ میکند، دیدگاه دیگران را مورد بررسی قرار میدهد و شرایطی را به وجود میآورد که گروه به سمت یک هدف مشخص حرکت نماید. یک رهبر بیکفایت ممکن است روند تصمیمگیری در یک تیم را به خطر انداخته و یا حتی روحیه تیمی را از بین ببرد. مفهوم استارتآپ به معنی جمع شدن یک تیم، به معنای واقعی، در کنار یکدیگر و تبعیت آنها از خرد جمعی است. پس انتخاب یک رهبر یا سرپرست مناسب میتواند به تصمیمگیریهای مؤثر برای اطمینان از رشد و راه اندازی کسبوکار موفق کمک کند. البته به خاطر داشته باشید به دلایل مختلف، احتمال عدم موفقیت در استارتآپهای تک بنیانگذار به مراتب بیشتر است.
- تیم
هرگز فراموش نکنید که استارتآپ در واقع به تیمی اطلاق میشود که به دنبال تحقق یک رؤیا است. همانند یک تیم فوتبال، که تمامی اعضا به سمت یک هدف حرکت میکنند و هر چه هماهنگی و همسانی این اعضا با یکدیگر بیشتر باشد، تضمین موفقیت آنها بیشتر است. احتمال خطا و اشتباه توسط همه افراد جامعه وجود دارد، اما اگر اعضای یک تیم بتوانند پشتیبانی لازم را از یکدیگر داشته باشند و تیم را در چالشهای مختلف همراهی کنند، طی کردن مسیر موفقیت برای آنها سخت نخواهد بود.
- استراتژی رشد
در مراحل راه اندازی استارتآپ به این نکته اشاره کردیم که داشتن نقشه راه بسیار حیاتی بوده و نقش تعیینکنندهای در موفقیت تیم ایفا میکند. سرعت بخشیدن به روند کار در برخی مراحل و کاهش سرعت آن در چالشها به عنوان یک استراتژی حرکتی در نظر گرفته میشود و باعث میشود کلیه اعضای تیم از آن پیروی کنند. به خاطر داشته باشید در روند رشد یک کسبوکار، هیچ گاه رشد بیش از حد سریع یا بیش از حد کند وجود ندارد و این اعضای تیم هستند که با توجه به نقشه راه، به مسیر حرکتی و موفقیت کسب و کار کمک میکند.
- محصول استارتآپ
ممکن است به عنوان یک ایدهپرداز به سراغ محصولی بزرگ و جذاب که همیشه آرزوی تولید آن را داشتهاید، بروید، اما این بدان معنی نیست که دیگران آن را دوست داشته باشند و با استقبال جامعه مواجه شود. گاهی ممکن است شما در تخصص خود به این نتیجه برسید که تولید یک محصول میتواند به جامعه کمک کند، اما اگر این محصول از طرف افراد جامعه پذیرفته نشود، باید خود را برای شکست آماده کنید. به همین دلیل است که پس از ایده پردازی، باید به مطالعه جامعه و تعیین نقشه راه بپردازید تا متوجه شوید عکس العمل جامعه نسبت به این محصول چیست و آیا استقبال از آن برای موفقیت کسبوکار شما مناسب است یا خیر.
- بازاریابی
آخرین عنوانی که در بحث مفاهیم مربوط به استارتآپها به آن اشاره میشود، بازاریابی است که به نوعی وظیفه شناساندن و رساندن محصول و خدمات شما به مشتریان را برعهده دارد. این حقیقت را به خاطر داشته باشید که محصولی با نام تجاری ناشناخته، کمتر مورد توجه قرار میگیرد و برای مشتریان هیجانانگیز نیست. خود شما به عنوان یک خریدار در فروشگاه به دنبال برندهای شناخته شده میروید یا از محصولات معمولی استفاده میکنید؟
چه عواملی در شکست استارتآپ نقش دارند؟
گاهی ممکن است عواملی در مسیر حرکت تیم به وجود بیاید که باعث شود تمامی تلاش استارتآپ از بین رفته و متاسفانه به شکست منجر شود. به عنوان مثال، در برخی از مواردی که در بند قبلی اشاره شد، کوتاهی در هر کدام از آنها یعنی شکست تیم و از بین رفتن محصول آنها. 7 عامل زیر در شکست استارتآپها بیشترین تاثیر را دارد:
- ناتوانی در درک نیاز مشتریان
کسانی که به دنبال راه اندازی یک استارتآپ هستند، در نهایت میخواهند محصولی تولید نموده و و به مشتریان زیادی بفروشند. طبیعتاً فروش یک محصول با تکنولوژی بسیار پیشرفته در سطح شهرهای کوچک نمیتواند ایده مناسبی باشد. یک ایده برای تبدیل شدن به یک محصول، زمانی مناسب است که مشتری برای آن وجود داشته باشد. پس تیمهای بازاریابی و بررسیهای اولیه ایده، باید بر نیاز مشتریان متمرکز شده و به این مسئله توجه کنند که افراد جامعه بیشتر به سمت چه محصولاتی متمایلاند و این محصول چه نیازی از آنها را برطرف مینماید.
- عدم توجه به بازخوردهای نمونه اولیه
در مراحل راهاندازی استارتآپ به این نکته اشاره کردیم که نمونه اولیه نقش مهمی در موفقیت کسب و کار دارد. وقتی شما یک ایده را پرورش میدهید، باید چند نمونه اولیه از آن (مثلاً 100 عدد) را تولید نموده و در بین طیفهای مختلف جامعه تقسیم کنید. اگر کسبوکار شما آنلاین است، میتوانید 100 نسخه اولیه ایجاد و با ارسال آن برای دیگران، بازخورد دریافت نمایید. این مرحله برای کسب سود یا حتی برای مطالعه بازار نیست؛ بلکه این فرصت به شما داده میشود که محصول خود را در معرض قضاوت افراد مختلف جامعه قرار دهید و بازخوردهای آنها را دریافت کنید. اگر نسبت به این بازخوردها عکس العمل نامناسبی داشته باشید، مطمئن باشید که مسیر شما به سمت شکست خواهد بود.
- برنامهریزی با هدف کسب پول و نداشتن اشتیاق برای کار و زحمت
اگر انگیزه اولیه شما صرفاً کسب درآمد و پول است، روحیه شما با مفهوم استارت آپ همخوانی ندارد و بهتر است این کار را شروع نکنید. دلیل ساده این است که برای موفقیت احتمالاً مجبور خواهید شد در طول روز بیش از 15 تا 18 ساعت کار کنید و حتی ممکن است در چند مرحله متوالی شکست بخورید. یک کارآفرین میداند که در نهایت موفق خواهد شد و حتی انتهای مسیر خود را میبیند. در واقع آنها میدانند که کسب پول به مدت زمان بیشتری نیاز دارد و رسیدن به آن در کوتاه مدت میسر نیست. نداشتن اشتیاق باعث دلسرد شدن سایر اعضای تیم و رها کردن ایده میشود.
- نداشتن مهارت لازم برای موفق شدن
اگر تصور میکنید کار یک کارآفرین، فکر کردن به اندیشههای بزرگ و استخدام افراد دیگر برای انجام کار است، بهتر است یک بار دیگر به مفهوم استارت آپ فکر کنید. یکی از دلایل اصلی عدم موفقیت پروژهها در ابتدای کار این است که سرپرستها نمیتوانند مواردی که برای موفقیت لازم است، فراهم کنند. شروع کار یک استارت آپ از یک ایده خام شروع میشود و این کار آفرین است که باید این ایده را به شکلهای مختلفی پردازش نماید تا بتواند از آن یک محصول خوب و مناسب ایجاد کند. تلاش زیاد، کسب دانش به روز، اختصاص وقت و مشورت با افراد متخصص و باتجربه در این حوزه، باعث جلوگیری از شکست یک ایده میشود.
- عدم توانایی کافی برای افزایش سرمایه
در بخش قبلی به معرفی انواع سرمایهگذار و انجام مراحل مختلف برای پیدا کردن یک سرمایهگذار مناسب اشاره کردیم. پیدا نمودن سرمایهگذار متناسب با پروژه و ایده، یک هنر واقعی است و به استارتآپ کمک میکند بسیاری از چالشهای مالی پروژه را پشت سر بگذارد. نکته مهمی که در رابطه با موفقیت استارت آپ ها وجود دارد، بحث افزایش سرمایه در مراحل بعدی است. وقتی شما در مرحله تولید نمونه اولیه یا پایلوت هستید و صرفاً بخش مطالعاتی کار را انجام میدهید، هزینههای شما کمتر از زمانی است که وارد بحث تولید انبوه میشوید. پس اگر یک سرپرست نتواند با مقتضیات پروژه، سرمایه کافی را فراهم کند، احتمال شکست استارت آپ افزایش مییابد و یا ممکن است روند رشد آنها کمتر شود.
- رهبری و تیم ضعیف
به همان اندازه که تیم و رهبری قوی به موفقیت یک استارت آپ کمک میکند، تیم و رهبری ضعیف میتواند باعث شکست استارت آپ شود. انتخاب اعضای گروه صرفاً بر اساس تواناییهای علمی یا تواناییهای بازاریابی نمیتواند تضمین کننده موفقیت یک پروژه باشد، بلکه هم اعضای تیم و هم رهبری باید در یک قالب قرار گیرند و همه آنها برای رسیدن به موفقیت تلاش کنند. حضور این افراد در کنار یکدیگر مانند حضور افراد در یک کشتی است که ممکن است مسیر آنها به سمت ساحل موفقیت باشد و یا در یکی از طوفانهای مسیر شکست بخورد.