Harvard business review
مترجم: امیرحسین حلاجیان اصفهانی
موج بعدی رشد اقتصادی از سوی کسب و کارهای دانش بنیان خواهد بود. خدمات و محصولات آنها چگونه خواهند بود؟
تایرهایی که فشار هوای خود را به راننده اطلاع میدهند و لباسهایی که در واکنش به تغییرات دما گرم یا سرد میشوند، نسخههای اولیه محصولات مبتنی بر دانش یا «هوشمند» هستند که در حال حاضر در بازار هستند. پوشک هایی که هنگام خیس شدن تغییر رنگ می دهند و راکت های تنیس که در جایی که به توپ برخورد می کنند می درخشند، نسخه های هوشمند سایر محصولات رایج خواهند بود.
این محصولات هوشمند هستند زیرا آنها اطلاعات را فیلتر و تفسیر می کنند تا کاربر را قادر به عمل موثرتر کند. محصولات هوشمند که توسط کسبوکارهای مبتنی بر دانش ایجاد میشوند، میتوانند با ویژگیهای مختلفی شناسایی شوند: تعاملی هستند، هرچه بیشتر از آنها استفاده کنید هوشمندتر میشوند و میتوان آنها را سفارشی سازی کرد. ما در مورد این و ویژگی های دیگر بحث خواهیم کرد، اما مطمئن هستیم که با تولید بیشتر چنین محصولاتی در عصر دانش، بسیاری موارد دیگر آشکار خواهند شد.
مصرف کنندگان وقتی از محصولات هوشمند استفاده می کنند، یادگیرنده می شوند که هم آنها را ملزم به یادگیری می کند و هم به یادگیری کمک می کند. کسب و کارها به سمت هوشمندتر کردن پیشنهادات خود حرکت خواهند کرد زیرا از انجام این کار سود خواهند برد. هنگامی که مشتریان آنها از آن محصولات استفاده می کنند، درگیر یک فرآیند آموزشی خواهند بود.
دیدن مشتریان به عنوان یادگیرنده مستلزم تغییر اساسی در تفکر است. اما طی دو دهه آینده، کسب و کارها مشتریان خود را به عنوان یادگیرنده و خود را به عنوان مربی در نظر خواهند گرفت. آنها تجربه یادگیری را برای کسب سود ترویج می کنند و مشتریان آنها از این تجربه سود می برند.
در سالهای آینده، استفاده مردم از محصولات دانشبنیان هم به عنوان مصرفکننده و هم در حین کار برای موفقیت اقتصادی آنها حیاتی خواهد بود. ارزش یک کسب و کار نیز به همین ترتیب تعیین می شود: کسب و کارهایی که مبتنی بر ارائه اطلاعات به مشتریان هستند، بهتر از آنهایی که نیستند، کار خواهند کرد و کسب و کارهایی که می دانند چگونه اطلاعات را به دانش تبدیل کنند، موفق ترین خواهند بود.
از داده به اطلاعات و از اطلاعات به دانش
تغییر تکنولوژی موج بعدی رشد اقتصادی را هدایت می کند. برای استفاده از این رشد، نه تنها باید از فناوری جدید بلکه تفکر جدید نیز استفاده کنیم. اول و مهمتر از همه توانایی ما برای درک تغییر اقتصاد از داده به اطلاعات و از اطلاعات به دانش خواهد بود.
داده ها بلوک های اساسی اقتصاد اطلاعات و کسب و کار مبتنی بر دانش هستند. یا همانطور که رابرت لاکی، مدیر سابق آزمایشگاه های AT&T Bell می گوید، آنها “لجن سازمان نیافته” عصر اطلاعات هستند. در سالهای اولیه این اقتصاد، ما بر دادههایی تمرکز میکردیم که به چهار شکل خاص به ما میرسیدند: اعداد، کلمات، صداها و تصاویر. کاری که ما با آن دادهها انجام دادیم (نحوه پردازش، ذخیره یا دستکاری آنها) ارزش آنها را تعیین کرد.
اطلاعات داده هایی است که در الگوهای معنی دار مرتب شده اند. اعداد داده ها هستند؛ جدول اعداد تصادفی، اطلاعات است. به طور مشابه، صداها (تبدیل به نت) داده هایی هستند که می توانند در تعداد بی نهایت سیستم مرتب شوند تا اطلاعاتی را که ما موسیقی می نامیم تولید کنند. این که آیا یک قطعه موسیقی به ماده دانش تبدیل میشود یا نه، به کسانی که آن را میشنوند قادر به یادگیری میشود یا خیر، نه تنها به آهنگسازی بلکه به مهارت و هدف اجراکننده نیز بستگی دارد. برای یک پیانیست مبتدی، اجرای توقف یک والس می تواند یک تجربه یادگیری باشد. همان والس اجرا شده توسط یک هنرپیشه می تواند منبع دانش برای مخاطبان او باشد.
اهمیت داده ها به عنوان یک عامل اقتصادی برای اولین بار در دهه های 1950 و 1960 آشکار شد، زمانی که رایانه های اتاقی امکان جمع آوری، مرتب سازی و ذخیره مقادیر زیادی از داده ها را فراهم کردند، که سپس باید توسط کاربران برای تولید اطلاعات برنامه ریزی می شدند. با ظهور رایانههای الکترونیکی، از جمله ریزپردازنده و نرمافزار استاندارد، این فرآیند پیچیدهتر و مفیدتر شد، تا جایی که اطلاعاتی که یک کسبوکار تولید میکرد اغلب از خود کسبوکار ارزشمندتر میشد. راهنماهای خطوط هوایی تولید شده توسط رایانه و سیستم های رزرواسیون مانند SABER شرکت هواپیمایی امریکن نمونه های شناخته شده ای از اطلاعات هستند که اغلب سودآورتر از مشاغلی هستند که برای ارائه خدمات ایجاد شده است.
مدیریت بازده مثال دیگری است از اینکه چگونه اطلاعات می تواند یک کسب و کار را بهبود بخشد یا حتی آن را متحول کند. در صنعت هواپیمایی، مدیریت بازدهی به شرکتهای هواپیمایی اجازه میدهد تا درآمد یک دارایی ثابت را با قیمتهای متفاوت به حداکثر برسانند – به همین دلیل است که میتواند 20 قیمت مختلف برای صندلیهای اتوبوس در یک پرواز وجود داشته باشد. در کشاورزی، مدیریت عملکرد می تواند مزایایی را برای کشاورز به همراه داشته باشد و کسب و کار جدیدی را برای تولید کننده تراکتور مسی فرگوسن ایجاد کرد.
کشاورزان معمولاً میانگین عملکرد یک مزرعه را حدس می زنند، اما با سیستم نقشه برداری عملکرد مسی فرگوسن می توانند کشاورزی در مقیاس کوچک را در مقیاس بزرگ انجام دهند و عملکرد هر یارد مربع را در هر مزرعه به حداکثر برسانند. این سیستم تراکتور کشاورز را به یک سیستم موقعیت یابی جهانی مبتنی بر ماهواره متصل می کند که طول جغرافیایی، طول جغرافیایی و عملکرد هر یارد مربع را ثبت می کند. عملیات برداشت سنتی به هیچ وجه لازم نیست تغییر کند. دادهها بهطور خودکار به رایانه رومیزی کشاورز ارسال میشود، که نقشههای بازدهی را ایجاد میکند که نشان میدهد تغییرات بالاتر یا پایینتر از هدف را نشان میدهد. کشاورز با داشتن این اطلاعات خاص، میتواند مناطق انتخاب شده را بررسی کند و دلایل تغییرات (مثلاً فشردگی خاک یا عدم تعادل مواد مغذی) را مشخص کند، آنها را از نظر مالی کمیت کند و دریابد که آیا اجرای راهحلها مقرون به صرفه است یا خیر. برای مثال، نمونه برداری از خاک، می تواند بسیار انتخابی تر از استفاده از روش های تصادفی سنتی باشد. امروزه از این سیستم مبتنی بر دانش برای ایجاد مزیت رقابتی استفاده می شود. در آینده، ممکن است ارزش آن بیشتر از کسب و کار اصلی مسی فرگوسن باشد.
همانطور که این مثالها نشان میدهند، کسبوکارهایی که اطلاعات تولید میکنند اغلب به عنوان مکمل کار «واقعی» شرکت شروع میشوند و اطلاعات چیزی بیش از محصول فرعی کسبوکار اصلی به نظر نمیرسد. اما با گذشت زمان، اهمیت اطلاعات افزایش می یابد، تا زمانی که ارزش افزوده شده توسط محتوای آن بر ارزش خود کسب و کار اصلی بیشتر شود.
اکنون روند تغییر دوباره در شرف وقوع است. به عنوان یک اقتصاد، ما در آستانه گذار از اطلاعات به دانش هستیم که دانش به معنای کاربرد و استفاده سازنده از اطلاعات است.
یک راه شهودی برای درک تفاوت بین اطلاعات و دانش این است که هر بار که کلمه اطلاعات را می بینید یا می شنوید، کلمه داده را جایگزین کنید. این احتمال وجود دارد که احساس درستی نداشته باشد. به عنوان مثال، یک افسر ارشد اطلاعات، نقش و مجموعه ای از مسئولیت های بسیار متفاوت با یک پردازشگر داده دارد. امروزه داده ها کالاهایی هستند، نه به اندازه اطلاعاتی که از آنها به دست می آید، نه قدرتمند و نه ارزشمند. در عرض یک دهه، اگر بخواهیم اطلاعات را جایگزین دانش کنیم، همین نوع مقاومت را احساس خواهیم کرد، زیرا دانش جانشین اطلاعات خواهد شد، همانطور که اطلاعات اکنون جایگزین داده شده است.
تغییر از یک داده به اقتصاد اطلاعات شامل دو تحول متوالی است، یکی تکنولوژیکی و دیگری رفتاری. AMR Corporation (شرکت هلدینگ امریکن ایرلاینز) از تخصص فن آوری خود برای تنوع بخشیدن به فعالیت های اطلاعاتی بی شماری از رسیدگی به دعاوی پزشکی و بیمه برای شرکت مسافران و بلو کراس بلو شیلد گرفته تا مدیریت فرودگاه ورشو برای دولت لهستان استفاده کرد. تنها پس از اینکه فناوری شرکت را به سمت خطوط جدید کسب و کار سوق داد، افراد درگیر متوجه شدند که این کسبوکارها روشهای مختلفی را برای مدیریت و سازماندهی میخواهند.
چگونه کسب و کارها می توانند ارزش دانش را از یک جفت جوراب، وام مسکن یا اعتبار ارزی استخراج کنند؟
با این حال، تغییر از اطلاعات به دانش باعث پدید آمدن پدیده متفاوتی شده است: آگاهی از ارزش دانش بیش از توانایی بسیاری از کسب و کارها برای استخراج آن از کالاها و خدماتی است که در آن تعبیه شده است. به عنوان مثال، کسب و کارها چگونه می توانند ارزش دانش را از یک جفت جوراب، وام مسکن، قبض برق یا اعتبار ارزی استخراج کنند؟ کسانی که می توانند آن را بفهمند، به اندازه داده ها و اطلاعاتی که به نوبه خود آورده می شوند، قدرت و سود خواهند داشت. اما برای انجام این کار، آنها باید عناصر اساسی کسب و کار مبتنی بر دانش را درک کنند.
شش عنصر کسب و کار دانش بنیان
ما شش ویژگی کسب و کار دانش بنیان را شناسایی کرده ایم. اگرچه آنها به هم مرتبط هستند، اما لزوماً همه آنها در یک محصول یا خدمات هوشمند وجود ندارند. با این وجود، آنها دستورالعملهایی را ارائه میکنند که چگونه یک کسبوکار بالغ میتواند با ارتقای پیشنهادات خود به یک کسبوکار مبتنی بر دانش تبدیل شود بهگونهای که اطلاعات را برای استفاده سازنده قرار دهد.
- هر چه بیشتر از پیشنهادات مبتنی بر دانش استفاده کنید، هوشمندتر می شوند.
اگر یک مهمان در بوستون ریتز-کارلتون شش بالش ضد حساسیت درخواست کند، سیستم مبتنی بر دانش هتل مطمئن می شود که او هنگام ورود به ریتز در جهان، آنها را پیدا می کند.
- هر چه بیشتر از پیشنهادات مبتنی بر دانش استفاده کنید، هوشمندتر خواهید شد.
برخی از کالاها و خدمات مبتنی بر دانش نه تنها خود هوشمندتر می شوند، بلکه کاربران خود را قادر به یادگیری می کنند. CAMS، سیستم تعمیر و نگهداری به کمک کامپیوتر جنرال موتورز را در نظر بگیرید. این سیستم که به عنوان معلمی برای کمک به مکانیک های تازه کار در تشخیص و تعمیر خودروها طراحی شده است، به یک سیستم حتی پیچیده تر تبدیل شده است که به مکانیک های متخصص اجازه می دهد تا مهارت های خود را اصلاح کنند. اکنون هر مکانیکی می تواند از تخصص ترکیبی کلیه مکانیک های سیستم بهره مند شود.
در سال 1965، مکانیکی که 500 صفحه کتابچه راهنمای تعمیر را جذب کرده بود، می توانست تقریباً هر خودرویی را در جاده تعمیر کند. امروز همان مکانیک باید نزدیک به 500000 صفحه کتابچه راهنما، معادل حدود 300 دفترچه تلفن منهتن را خوانده باشد. دسترسی به دوربینهای مداربسته، مکانیکها را بدون دفترچه راهنما هوشمندتر میکند. در حالی که می توان ادعا کرد که دانش افزایش یافته در سیستم است و نه در شخص خاصی، واقعیت این است که بسیاری از مکانیک ها باهوش تر هستند زیرا اکنون تجربه همه مکانیک های دیگر را دارند. خود سیستم به طور مداوم بهبود می یابد زیرا همیشه در حال یادگیری تکنیک های جدید از بهترین مکانیک ها است. نتیجه، البته، خدمات بهتر به مشتری است.
- محصولات و خدمات مبتنی بر دانش با شرایط متغیر سازگار می شوند.
یک پیشنهاد ثابت به اندازه پیشنهادی که موقعیتهای جدید را ارزیابی میکند و بر اساس آن خود را اصلاح میکند، ارزشمند نیست. ما مدت هاست به یخچال هایی که “می دانند” چه زمانی یخ زدایی کنند، عادت کرده ایم. ترموستات ساده خانگی که دمای اتاق را حس می کند و سپس گرمایش یا سرمایش را فرا می خواند، یکی دیگر از محصولات هوشمند قبل از عصر رایانه است. وقتی دانش در یک محصول ملموس ساخته میشود، حتی ممکن است در سطح اتمی یا مولکولی ساخته شود، مانند مواد شیمیایی که برای تجزیه زیستی مهندسی شدهاند، وقتی به مرحله مضر یا خطرناک میرسند. مواد تغییر فاز یا micro-PCMها، پیشرفتهای جدیدتری هستند که مستقل از رایانهها هستند اما قابلیت تنظیم را دارند. وقتی پارچه کت اسکی میکرو PCM سرد می شود، گرم می شود. همان micro-PCM ها را می توان در صندلی ماشین، پرده، مواد عایق و کاغذ دیواری جاسازی کرد.
یکی دیگر از مواد جدید که با شرایط متغیر سازگار می شود، برای استفاده در پنجره های شیشه ای طراحی شده است. ژل ابر که توسط Suntek در آلبوکرکی، نیومکزیکو توسعه یافته است، می تواند 90٪ از اشعه های خورشید را بسته به دما یا شدت خورشید منعکس یا منتقل کند. برای مثال، هنگامی که دمای 68 درجه فارنهایت باشد، یک پنجره یا نورگیر تصفیه شده گرمای بیشتری را وارد می کند، اما زمانی که دمای آن 71 باشد، شروع به بازتاب گرمای تابشی به جو می کند. هر سال حدود 6 میلیارد فوت مربع شیشه جدید در سراسر جهان نصب می شود. Suntek ادعا می کند که اگر تمام آن شیشه با این ماده پوشانده شود، مصرف انرژی 17 درصد کاهش می یابد و بیش از 1 میلیارد تن آلودگی هوا از بین می رود.
امروزه، تراشههای رایانهای بهطور معمول در محصولاتی ساخته میشوند، مانند تراشههای موجود در فر که پس از اتمام کار بوقلمون وزوز میکند و اگر آشپز این کار را نکرد، حرارت را خاموش میکند. سایر محصولات و خدمات هوشمند به شما می گویند که چگونه عمل کنید. به عنوان مثال، لاستیکهای خودرو تمایل دارند هوا را از دست بدهند، کارایی را کاهش داده و گاز را بلعیده میکنند. گودیر یک “لاستیک هوشمند” ساخته است که حاوی ریزتراشه ای است که داده های مربوط به فشار هوا را جمع آوری و تجزیه و تحلیل می کند. در نهایت ممکن است بتواند پیامی را به داشبورد بفرستد که میگوید: «فشار کم تایر – زمان توقف در پیت». بخش اول پیام اطلاعاتی را منتقل می کند. دوم، مؤلفه دانش، به شما می گوید که چه کاری انجام دهید. این به شما بستگی دارد که حرکت عاقلانه را انجام دهید.
- کسب و کارهای دانش بنیان می توانند پیشنهادات خود را سفارشی کنند.
محصولات و خدمات مبتنی بر دانش می توانند الگوهای در حال تغییر، ویژگی های خاص و نیازهای خاص مشتریان را تعیین کنند. به عنوان مثال، شرکت های تلفن به شدت در حال کار برای تولید گوشی هایی با ویژگی های دانش محور هستند. کارت اعتباری تلفن شما به زودی متوجه خواهد شد که وقتی با اپراتورهای راه دور تماس می گیرید، از چه زبانی می خواهید استفاده کنید. همچنین به شما این امکان را می دهد که حلقه متمایز خود را بسازید تا بهترین دوست شما بداند که شما در حال تماس هستید. این سرویس هوشمند جدید همچنین میتواند شمارههای پرتکرار شما را نه تنها با شماره، بلکه با نام تشخیص دهد، بنابراین وقتی تلفن را برمیدارید و میگویید «با آژانس مسافرتی من تماس بگیرید»، سیستم متوجه میشود که چه کسی است. تشخیص اثر صوتی به زودی گام بزرگی در سفارشی سازی بسیاری از محصولات و خدمات مانند کارت های اعتباری تلفن خواهد بود و حتی ممکن است جایگزین خود کارت شود.
- محصولات و خدمات مبتنی بر دانش، چرخه عمر نسبتاً کوتاهی دارند.
حفاظت از حق ثبت اختراع در مورد مالکیت معنوی هنوز به اندازه فناوری های “سخت” توسعه نیافته است، بنابراین نیمه عمر اطلاعات اختصاصی کوتاه است. خدمات مشاوره ارزی ارائه شده توسط بانک های تجاری و سرمایه گذاری را در نظر بگیرید. این دانش بسیار تخصصی است و محصولات اغلب برای مشتریان شرکتی سفارشی می شوند. از آنجا که آن محصولات به وجود شرایط خاص بازار بستگی دارد، ماندگاری آنها کوتاه است. با این حال، از آنجایی که اطلاعات مربوط به بازارها به طور گسترده منتشر می شود، محصولات اختصاصی می توانند به سرعت توسط رقبا کپی شوند. بنابراین، بانکها برای حفظ سود و مزیت اختصاصی خود باید دائماً محصولات خود را ارتقا دهند. چالش مدیریتی برای کسانی که خدمات مشاوره ارزی را اجرا می کنند، جلب همکاری متخصصان خود در نیویورک، لندن و توکیو است تا بتوانند نسل بعدی پیشنهادات را سریعتر از رقبای خود توسعه دهند.
- کسب و کارهای مبتنی بر دانش مشتریان را قادر می سازد تا در زمان واقعی اقدام کنند.
اطلاعات زمانی ارزشمندتر می شود که بتوان به صورت آنی روی آن ها عمل کرد. AAA Triptiks و TourBooks مدتهاست که اطلاعاتی درباره بزرگراهها، هتلها و نقاط داغ به رانندگان دادهاند. خودروسازان در حال آماده شدن برای ارائه چنین اطلاعاتی به خودروها به صورت الکترونیکی و در زمان واقعی هستند. نه تنها خدمات مسیریابی به رانندگان ارائه می شود، بلکه اطلاعات نیز به طور مداوم با گزارش های ترافیکی نمایش داده شده بر روی صفحه داشبورد به روز می شوند. البته این به راننده بستگی دارد که اطلاعات را عاقلانه با انتخاب یک مسیر انحرافی پیشنهادی، منتظر ماندن در ترافیک یا توقف در “بهترین” مکان برای شام به کار گیرد. اگر بتوان سرویس را تعاملی کرد تا به سؤالات راننده پاسخ دهد، ارزش آن حتی بیشتر خواهد شد.
محصولات مبتنی بر دانش نیز می توانند در زمان واقعی عمل کنند. این همان چیزی است که وقتی نماینده خدمات Otis برای تعمیر آسانسور 8 در یک آسمان خراش ظاهر می شود و مدیر ساختمان می گوید هیچ مشکلی وجود ندارد: “بله، اما وجود خواهد داشت.” از آسانسور، “و من اینجا هستم تا از آن جلوگیری کنم.” زیراکس همچنین تعمیر و نگهداری پیشگیرانه را برای برخی از ماشین های بزرگ خود با یک مودم داخلی و یک تلفن که به طور خودکار خدمات میدانی را فراخوانی می کند، انجام می دهد.
همبرگرهای دانش و سایر محصولات هوشمند
هر محصول یا خدمتی پتانسیل تبدیل شدن به دانش را دارد. به عنوان مثال، چگونه می توانید یک تجارت همبرگر را به یک کسب و کار دانش بنیان تبدیل کنید؟ با برخی از داده های اولیه همبرگر، از جمله مواد تشکیل دهنده و فواید آن، مانند تغذیه، راحتی، قیمت پایین و طعم، شروع کنید. وقتی شرکت آن داده ها را در یک الگوی معنادار قرار می دهد، هم منو و هم بازار هدف را می شناسد. به طور خلاصه، می داند که در چه شغلی است.
اگر قرار است این تجارت واقعاً به یک کسب و کار دانش بنیان تبدیل شود، علاوه بر سرو غذای خوشمزه و ارزان، باید راهی برای استفاده از اطلاعات تغذیه ای در اختیار مشتریان قرار دهد. شاید بتوان کالری و محتوای چربی را در کنار موارد روی صورتحساب محاسبه و چاپ کرد – یا حتی قبل از سفارش ارائه شود – تا مشتریان بتوانند قضاوت آگاهانهتری در مورد وعدههای غذایی خود داشته باشند. یک نتیجه ممکن است فشار بازار برای محصولات مغذی تر باشد – به عبارت دیگر، شروع یک تحول تجاری.
انتخاب برنامههای تلویزیونی، برای استفاده از مثالی دیگر، احتمالاً به تجربهای مبتنی بر دانش تبدیل میشود و چندین ویژگی را که در بالا توضیح دادیم را در بر میگیرد. با بیش از 100 کانال برای انتخاب، و 500 تا 1500 کانال در راه، بینندگان باید قادر به فیلتر کردن و انتخاب موثرتر از آنچه سیستمهای فعلی اجازه میدهند، باشند. چرخاندن کانال ها به سادگی انتخاب بین داده ها است. وقتی این انتخابها در فهرستهایی سازماندهی میشوند، چه در نسخه چاپی مانند راهنمای تلویزیون یا به صورت الکترونیکی در یک کانال خاص، به محصولی مبتنی بر اطلاعات تبدیل میشوند.
اگر راهنمای برنامه الکترونیکی تعاملی بود، با این حال، بیننده و راهنما با استفاده از یکدیگر هوشمندتر میشدند، پتانسیل تبدیل شدن به یک محصول هوشمند را داشت. اما هیچ چیز تضمین نمی کند که از آن به عنوان چنین استفاده شود. اگر بینندگان کاری جز کنترل سرعت حرکت انتخابها انجام ندهند، از راهنما فقط برای دریافت اطلاعات استفاده خواهند کرد. اما اگر از راهنمای تمام کمدی های پخش شده در آن هفته یا همه برنامه های مربوط به آلودگی یا پختن ماهی از راهنما بپرسند، اطلاعات را به دانش ارتقا می دهند.
تصمیم کمیسیون ارتباطات فدرال در سال 1992 مبنی بر اجازه دادن به شرکت های تلفن برای انتقال برنامه های تلویزیونی، انتخاب برنامه های الکترونیکی را به واقعیت تبدیل می کند. شبکههای دیجیتال فیبر نوری یا بیسیم که این برنامهنویسی روی آنها اجرا میشود تا پایان قرن جاری وجود نخواهد داشت. اما در صورت وجود، مدارس و کسبوکارها، دانشآموزان و مصرفکنندگان میتوانند در کتابخانههای الکترونیکی که همه چیز از سریالها و فیلمها گرفته تا متون علمی و فایلهای پزشکی را ارائه میدهند، مرور کنند. استفاده عاقلانه از این اطلاعات به عهده بیننده خواهد بود. تصمیم FCC در نهایت به معنای برنامهریزی چندرسانهای تعاملی بر حسب تقاضا خواهد بود – کسبوکارهای مبتنی بر دانش که ما هنوز نمیتوانیم تصور کنیم.
خلاصه صورتحساب کارتهای اعتباری، تماسهای تلفنی و موارد مشابه نمونه دیگری از فرصتهایی است که یک ذهنیت مبتنی بر دانش میتواند باز کند. امریکن اکسپرس اولین کسی بود که خود را از رقبای خود با دسته بندی تراکنش های یک ساله به دسته هایی که برای اهداف مالیاتی و تجاری مفید هستند متمایز کرد. هزینه های فردی داده ها هستند و صورتحساب ماهانه اطلاعات است. اما خلاصه صورتحساب زمانی به یک ابزار دانش تبدیل می شود که به کاربر کمک می کند هزینه های سفر را کنترل کند و فرم های مالیاتی را تهیه کند.
برخی از شرکت های کارت اعتباری اکنون این خلاصه را در پایان سال برای کارمزد اسمی ارائه می کنند. اما چرا این سرویس را با نمایشگرهای ماهانه و سال به روز نیز گسترش نمی دهید؟ چرا منویی از متغیرهای جایگزین برای نمایش دادهها ارائه نمیدهید یا در ازای یک بار هزینه، هزینهها را به جای تاریخ، بر اساس دستهبندی سازماندهی نمیکنید؟ کسبوکارهای دانشمحور جدید را میتوان بر پایه خدمات مبتنی بر هزینه ایجاد کرد که به مشتریان در مورد نحوه استفاده از اطلاعات برای بهرهوریترین استفاده، انتخابهایی را میدهد.
تجارت به عنوان معلم
توسعه کسب و کار مبتنی بر دانش بازتاب یک تحول بزرگتر است که در جامعه ما رخ می دهد. بازار یادگیری به طور چشمگیری بازتعریف می شود تا نه تنها دانش آموزان رسمی بلکه فراگیران مادام العمر را نیز در بر بگیرد. معنای جدیدی از آموزش و یادگیری در صحنه در حال انفجار است.
یادگیری در اقتصادهای کشاورزی اغلب به رهبری کلیسا انجام می شود، بر کودکان بین 7 تا 14 سال تمرکز دارد و برای تمام سال های زندگی کاری کافی است. در اقتصادهای صنعتی، یادگیری تحت رهبری دولت بوده است و محدوده سنی دانش آموزان بین 5 تا 22 سال است. در اقتصادهای دانشی، سرعت سریع تغییرات تکنولوژیکی به این معنی است که یادگیری باید ثابت باشد و آموزش باید در طول زندگی کاری فرد به روز شود. افراد باید قدرت یادگیری خود را افزایش دهند تا قدرت کسب درآمد خود را حفظ کنند.
دانش تقریباً هر هفت سال دو برابر میشود، و بهویژه در زمینههای فنی، نیمی از آنچه دانشآموزان در سال اول تحصیل خود میآموزند تا زمانی که فارغالتحصیل میشوند منسوخ میشود. در نیروی کار، نیاز به همگام شدن با تغییرات تکنولوژیکی حتی شدیدتر احساس می شود. برای اینکه شرکت ها رقابتی باقی بمانند، و برای اینکه کارگران شاغل بمانند، باید به یادگیری ادامه دهند. این بازار آموزش سایه دست کم گرفته شده است.
مصرف کنندگان به عنوان یک بخش یادگیری نیز دست کم گرفته می شوند: آنها جدیدترین و بزرگترین بخش یادگیری در بازار قرن بیست و یکم خواهند بود. همانطور که فناوریهای اطلاعات بسیار دوستانهتر و هوشمندتر میشوند، و با تبدیل شدن آنها به محصولات و خدمات بیشتر و بیشتر، یادگیری به محصول جانبی (و خدمات جانبی) دنیای مشتریان تبدیل میشود. هرگز مشتریان خود را یادگیرنده نمی دانستند و کسب و کارها خود را مربی می دانستند.
تجارت، بیش از دولت، در حال ایجاد تغییراتی در آموزش است که برای اقتصاد نوظهور مبتنی بر دانش لازم است. سیستمهای مدرسه، دولتی و خصوصی، از تحول در یادگیری که خارج از آنها، در بخش خصوصی در محل کار و بازی، با افراد در هر سنی در حال تکامل است، عقب ماندهاند. طی چند دهه آینده، بخش خصوصی بخش دولتی را به عنوان مؤسسه آموزشی غالب ما تحت الشعاع قرار خواهد داد.